به گزارش مشرق، مراسم تکریم «مهدی قزلی» مدیرعامل بنیاد شعر و ادبیات داستانی ایرانیان و معارفه سرپرست جدید این بنیاد با حضور جمعی از اهالی ادب و هنر برگزار شد.
در این مراسم «محسن جوادی» معاون فرهنگی وزیر ارشاد، «نیکنام حسینی پور» مدیرعامل خانه کتاب، «ایوب دهقانکار» سرپرست موسسات فراگیر وزارت ارشاد، «محسن مومنی شریف» رئیس حوزه هنری و جمعی از اهالی قلم حضور داشتند.
در این مراسم محسن جوادی؛ معاون امور فرهنگی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، ایوب دهقانکار؛ سرپرست موسسه نمایشگاههای فرهنگی ایران، همایون امیرزاده؛ مدیرکل روابط عمومی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، نیکنام حسینیپور؛ مدیرعامل موسسه خانه کتاب، محسن مومنی شریف؛ رئیس حوزه هنری، جواد محقق؛ پژوهشگر، اسماعیل امینی؛ عضو هیئت مدیره بنیاد شعر و ادبیات داستانی ایرانیان، شهریار عباسی؛ دبیرعلمی دهمین دوره جایزه جلال آل احمد و احمد دهقان، نویسنده و تعدادی از اهالی قلم حضور داشتند.
* جوادی: ساختار ادغام در پی کمرنگ کردن حوزه ادبیات نیست
در ابتدای این مراسم محسن جوادی ضمن اشاره به آشنایی خود با مهدی قزلی اظهار کرد: آشنایی بنده با آقای قزلی به سالی برمیگردد که در ارشاد مسئولیت گرفتم، تا پیش از آن توفیق آشنایی با ایشان را نداشتم هر چند به شکل کم و بیش که در حوزه کتاب مطالعاتی داشتم آشنایی غیرمستقیمی پیدا کرده بودم، اما دو سه سالی است از نزدیک به عنوان همکار ایشان را میشناسم.
معاون فرهنگی وزیر ارشاد بخش دیگری از سخنان خود را به ادغام موسسات اختصاص داد و با بیان اینکه چارهای جز ادغام موسسات نداشتیم اظهار کرد: ضرورتهای اقتصادی و باز تعریف کارهای پیشین این موسسات بر اساس مقتضیات زمان ما را بر آن داشت تا به مسیر ادغام وارد شویم تا موسسات را در کنار هم جمع کنیم و موسسه فراگیر و مادر را سامان دهیم.
وی ادامه داد: اما اقتضائات اداری اقتصادی، مالی و تغییر نقشها و وظایف ساماندهی جدیدی را رقم زد، هرچند برای ما هم سخت بود اما همه با هم آن را رقم زدیم.
جوادی در بخش دیگری از این نشست با ابراز امیدواری از اینکه بزودی ادغام به خیر و خوشی به پایان خواهد رسید گفت: ساختارهایی که تلاش در شکلگیری آن داریم برای کمرنگی حوزه ادبیات نیست، آن چیزی که قصد ماست ساختارهایی که میخواهد شکل بگیرد به این معنا نیست که فعالیتهای جدیتر و بیشتری در حوزه کتاب و ادبیات انجام شود.
وی با بیان اینکه جدیت و درگیر شدن در کارها از خصوصیت آقای قزلی است و در کارهایش این خصلتها بارز است، گفت: کاری را که میپذیرفت شب و روز حتی نصف شب پیگیری میکرد، فکر میکنم خانواده ایشان هم از این که زندگیشان را تحت شعاع قرار میگرفت گلهمند باشند، اما آنچه باید انجام دهد انجاممیداد، به امور نگاه اداری نداشت، صراحت خوبی داشت هرچند در جلسات برخی از این صراحت در کلام او ناراحت میشدند.
جوادی در ادامه سخنانش به مسئولیت قزلی در بنیاد اشاره کرد و با بیان اینکه به عنوان مدیر نظری داشت اما به دلیل مسئولیتی که پذیرفته بود تابع نظر جمع بود و خود را بخشی از آنها میدانست، عنوان کرد: آقای قزلی مسئولیتپذیر بود و همچنان هست. نوآوری و خلاقیت در آقای قزلی بسیار بارز بود، هرچند همه طرح، ایده و موارد ممکن است ایده ایشان نبوده باشد و مشورتهای دریافت کرده باشد اما اینکه توانست بود به عنوان یک ایده موضوعی را طرح و دنبال کند مهم است.
این مقام مسئول در وزارت ارشاد اما بخش دیگری از سخنان خود را به صدقات جاری اختصاص داد و افزود: برخی کارها بارز است اما برخی کارها در پرونده فرد نزد او و خدا میماند، در حوزه مدیریت فرهنگی اگر کسی قصد کار خیر داشته باشد مصداق کارهای فرهنگی صدقه جاریه مخفی است، امیدواریم زحمات آقای قزلی از این قبیل باشد.
وی در پایان سخنان خود درباره سرپرست جدید بنیاد شعر و ادبیات داستانی نیز اظهار کرد: در مراحل پایانی انتقال موسسات و ادغام آنها هستیم، اما مسائل حقوقی راحت نیست و در حال انجام آنها هستیم، از آقای جلالی خواهش کردیم تا زحمت این دوره گذار را برعهده داشته باشند تا این مسیر را به نهایت برسانیم.
* تاکید اسماعیل امینی بر مصون ماندن نظر داوران در جوایز ادبی
اسماعیل امینی از شاعران کشورمان و اعضای هیئت امنای بنیاد شعر و ادبیات داستانی ایرانیان با بیان اینکه جمع کردن چنین افراد اهل قلم و فرهنگی در این شرایط که افراد در جمعهای خانوادگی هم شرکت نمیکنند کار دشواری است، گفت: کارهای دیگر و برنامههای بنیاد همیشه اینگونه بود از هر کسی که دعوت میکردیم به راحتی میآمد. هرچند بنیاد نه ساختمان داشت و نه پول آنچنانی، اما اغلب اینجا گرد میآمدیم و امروز هم همین تعداد حضورشان غنیمت است.
وی با قیاس بودجه فوتبال و فرهنگ گفت: روزگار، روزگار عدد، کمیت و طرفداران پر شمار است، چون اهل سیاست با کمیت کار دارند اگر بفهمند اینجا ۴۰ نفر جمع شدهاند بی اعتنا از کنار آن میگذرند، اما اگر این تجمع میلیونی بود برایشان مهم شمرده میشد.
این شاعربا تاکید بر اینکه بخشی از زحمات آقای قزلی این بود که جایی برای کشف استعدادهای بچههای سراسر کشور پیدا کند گفت: خوشبختانه در وزارت ارشاد مسئولان و مدیران از نفوذیهای اهل فرهنگ و ادب بودند مثل آقای جوادی و مومنی؛ آقای جوادی اهتمام کرد تا جوایزی که برگزار میشود از نفوذ هر چیزی غیر از نظر داوران و اهل قلم مصون بماند که از این بابت تشکر میکنم.
وی در پایان افزود: در مدت همکاری با آقای قزلی او را دلسوز، متین با ادب هوشمند و پیگیری دیدم، از این رو حیف است ارشاد یا موسسات آقای قزلی را از دست بدهند. نباید افرادی که در انقلاب پرورش می یابند و سودمند هستند منزوی شوند مثل «سیدحسن حسینی» او میتوانست خیلی کارها انجام دهد اما منزوی به خانه رفت.
* امیرزاده: نتیجه یکی از سماجتهای آقای قزلی ساختمان کنونی بنیاد است
در ادامه این مراسم همایون امیرزاده مدیرکل روابط عمومی وزارت ارشاد نیز ضمن اشاره به چند سالی که در معاونت فرهنگی به عنوان مشاور معاون فعالیت داشت، گفت: به مهدی قزلی ۶ سال در معاونت فرهنگی زحمت دادم، دعواها، سماجتها و اذیتها از سوی من بود، ولی امروز از سوی معاونت فرهنگی به این مجلس نیامدم بلکه به پاس دوستی و مودتی که اول تمرین کردیم و بعد نهادینه شد اینجا آمدهام، ما جزء نسل اولیهای معاونت بودیم که علقه به هم پیدا کردیم و نزدیک شدیم، با همه دیدگاهها و طرز فکرهای مختلف، اما جاذبه دکتر صالحی وزیر ارشاد موجب شد همه دور هم جمع شویم.
وی با تاکید بر اینکه ساختمان بنیاد همیشه محل بحث بود، ابراز داشت: یکی از سماجتهای آقای قزلی همین ساختمان بود، خیلی سخت کشید تا پاتوقی برای اهالی فرهنگ و ادب داشته باشیم، از سوی دیگر ما نیز در بحث تامین اعتبار اذیت شدیم، اما مرارتها هیچ وقت موجب نشد او خسته شود، پیگیریهای خوبی داشت و سرانجام به نتیجه رسید.
امیرزاده به یک موضوع هم اشاره کرد و آن را نکته اخلاقی دانست و گفت: آقای قزلی در دو سه جایزه ادبی میتوانست حضور داشته باشد اما انصراف داد، به نظرم ما به شدت به این روحیات نیاز داریم.
* عباسی: چهره مدیر کلاسیک را در مهدی قزلی ندیدم/ حمایتی از داستان ایرانی نمیشود
در ادامه مراسم شهریار عباسی برای سخنرانی دعوت شد که او هم گفت: بیشترین همکاری من با بنیاد در زمینه بخشهای آموزشی جایزه جلال آل احمد بود، اما حقیقت این است که در دورهای که آقای قزلی دبیر اجرایی جایزه جلال بود و من دبیر علمی بودم یا دورههایی که داور بودم جایزه جلال ارتقاء معناداری در بین کسانی که ادبیات داستانی را پیگیری میکردند یافته بود.
عباسی همکاری و کار با مهدی قزلی را کاری سهل و ممتنع خواند و بیان داشت: همیشه دوست داشتم با او کار کنم، صداقتش را دوست دارم، جدیت در کار و احترام به کسانی که داور یا اعضای علمی بودند را همواره با کسانی که به بنیاد میآمدند رعایت میکرد، اعضای هیات علمی جوایز را بدون دخالت همراهی میکرد.
وی در بخش دیگری از سخنان خود با بیان اینکه مهدی قزلی بسیار خوش سفر است چرا که در بخش آموزشی داستان نویسی چند سفر همراهش بودم گفت: او فرد بسیار زحمتکشی است، یادم هست در سفر به بلوچستان کمکهایی برای کودکان مهیا کرده و در فرودگاه مرتب کارتنهای آن را جابه جا میکرد، من چهره مدیر کلاسیک را در او ندیدم.
وی در ادامه سخنانش خطاب به مسئولان فرهنگی حاضر در نشست گفت: به آقای جوادی در اختتامیه جایزه جلال آل احمد هم گفتم بازار کتاب و داستان ایرانی رهاست، ترجمههای بی رویه داستان ایرانی را خفه کرده و حمایتی از داستان نویسی ایرانی نمیشود، سینمای ایران سالیان طولانی در اختیار فیلم ایرانی است مطمئن باشید پیشرفت داخلی و خارجی سینمای ایران مدیون حمایتی است که سینما از فیلم ایرانی میکند، اما حمایتی از داستان ایرانی نمیشود، ناشران هم به مسئله کتاب و ترجمه به دلیل اقتصادی بودنش نگاهی دیگر دارند، مردم ما هم متاسفانه شیفته آن سو هستند و داستان ایرانی را نمیخوانند، امیدوارم تصمیمگیران فکری به حال کتاب ایرانی کنند.
وی بخش پایانی سخنانش را اینگونه ادامه داد که، گاهی نهادهای غیر وزارت ارشاد به یک کتاب ورود کرده و میگویند باید این بخش حذف شود، اما بدانید اداره کتاب به اندازه کافی به داستان ایرانی سخت میگیرد اما نمیدانم چرا به ترجمه انقدر سخت نمیگیرند!
* دهقان: بنیاد شعر و ادبیات داستانی بنیاد همه شعرا و داستان نویسان ایرانی است
احمد دهقان از نویسندگان و مدرسان بنیاد هم در این مراسم اظهار داشت: بنیاد شعر و ادبیات داستانی اسمش گویای همه چیز هست، در کشوری هستیم که اقوام مختلفی در آن زندگی میکنند، اما همه زیر پرچم ایران هستیم، در شهرستانها مراکز مختلف ادبی کارهایی انجام میدهند، اما بنیاد شعر و ادبیات داستانی باید نهادی بالاتر از همه اینها باشد.
این نویسنده با بیان اینکه یکی از کارهایی که در بنیاد انجام شد اما دیده نشد «دورههای آل جلال» است توضیح داد: در این دورهها از همه ایران بچههای مستعد جمع میشدند و ۷۲ ساعت آموزش میدیدند حتی از دورترین مسافت میآمدند تا در این دورهها شرکت کنند، این بنیاد از ابتدای مسیر به اینجا و امروز رسیده است و امیدوارم در ساماندهی آینده پرچم ایران همواره بالای سر آن باشد زیرا بنیاد همه شعرا و همه داستان نویسان ایرانی است و باید همه به آن افتخار کنند.
* رشیدی: کاش مهدی قزلی بیشتر برایمان بنویسد
در بخش دیگری از این مراسم میثم رشیدی مهرآبادی از اهالی رسانه متنی را درباره مهدی قزلی خواند.
اصلا چه اشکالی دارد؟! برادر قزلی زیاد اهل خندیدن و خوش و بش نیست. نه این که اهلش نباشد، پایش که بیفتد خوب بلد است خنده طرف مقابلش را دربیاورد اما میمیک صورتش با هر خنده مختصری، آنقدر تغییر نمی کند که به چشم هر کسی بیاید. خنده های آقا مهدی را باید در اعماق چشم هایش دید. من در این چند سال، بارها خنده را در مردمک چشم¬هایش دیده ام.
چهار سال پیش در همین روزها بود که آشنایی ما پا گرفت. اردوی پیاده تا دریا از اولین تجربیات موفق آقا مهدی و همکارانش در بنیاد بود. هندوانه در بسته ای که معلوم نبود نتیجه اش چه می شود. آقای رییس به جای این که پشت میزش بنشیند و دستورهای کوچک و بزرگ بدهد، پوتین های کوهنوردی اش را پوشیده بود و زده بود به دل خاتون بارگاه. همان روزها هم دوستانی بودند که نه حال آمدن داشتند و نه انصاف نقد دلسوزانه. تنها کاری که از دستشان برمی آمد این بود که این ور و آن ور بنشینند و بگویند: بنیاد شعر و ادبیات داستانی ایرانیان را چه به کوه و کوهنوردی!
مطمئنم هیچکدامشان هنوز هم نمی دانند در سربالایی کوه و بستر رودخانه و دل جنگل، دوستی هایی شکل گرفت که هنوز هم برکاتش جاری است. چه کتاب ها که به یمن آن اردو خلق شد و چه کلماتی که به برکت آن جان گرفت.
آقا مهدی نه تنها خاک نویسندگی را خورده بود که با باران و برف و باد آن هم نسبت داشت. چه آن روزها که پا جای پای آقا جلال گذاشت و چه آن هفته ها که با ضریح مقدس مولا، تریلی نشین شد و روی اسب ۱۸ چرخ به کربلا رفت.
همین ها بود که نسبتش را با نویسندگان و اهالی ادبیات و داستان قوی می کرد و در این چند سال، هیچ کسی نتوانست تصمیمی از او ببیند که نسبتی با ادب و قلم نداشته باشد.
برادر مهدی سابقه رسانه ای هم داشت. نبض خبر را به دست می گرفت و بعد از هر کار مهمی، نظر خبرنگاران را جویا می شد؛ کاری که خیلی از مسئولان فرهنگی با آن نسبتی نداشته و ندارند. اگر چه برخی همکاران خبرنگار از دستش شاکی بودند اما اعتراف می کنم در دوره های مختلف و به بهانه های گوناگون تلاش داشت تا دلگیریها را رفع کند اما روی خوش ندید.
در این سال ها، هر گاه من به عنوان یک خبرنگار، اراده می کردم سئوالی از او بپرسم نه تنها مخالفتی نداشت که با لحنی آرام و منطقی، موضوع را برایم می شکافت و غبارها را کنار می زد.
آخرین بار، سر مزار حاج قاسم سلیمانی بودیم که می خواستم درباره جشنواره شعر فجر چند سوالم را پاسخ دهد. سوز سرمای صبحگاهی تا عمق استخوان می رفت. حواس آقا مهدی به مکان برگزاری مراسمی بود که می خواست همان روز در گلزار شهدای کرمان برگزار کند. چند دقیقه ایستادم و از جوابگویی اش ناامید شدم. راهم را گرفتم و رفتم تا جایی برای گرم شدن پیدا کنم. صدایی از پشت سر، توجهم را جلب کرد. آقا مهدی دویده بود تا به گامهای بلندم برسد و سوالهایم را پاسخ بدهد.
مثل آن روزها که بعد از برگزاری هر دوره از جایزه ادبی جلال آل احمد، نشستی خصوصی با اهالی رسانه می گذاشت تا حرف هایشان را بشنود. تعداد خبرنگاران و رسانه های معترض، همیشه بیشتر بود. حرف هایشان را می شنید و با آرامش جوابشان را می داد. آنقدر موضوعات را می شکافت تا برق اقناع را در چشمهایشان ببیند. خیالش که راحت می شد، می رفت تا به بقیه کارهایش برسد.
حالا که بنیاد شعر و ادبیات داستانی ایرانیان در حال ادغام است و معلوم نیست از اسم و رسمش چه چیزی در ساختار جدید رسوب کند، باید اعتراف کنیم که با مدیریت مهدی قزلی و تلاش همکاران یکدلی که برگزیده بود، روزگار خوبی بر ساختمان شماره ۶ در خیابان شماره ۵ گذشت. آدم های دنیای ادبیات در این ساختمان قدر دیدند و بر صدر نشستند. کاش که زین پس نیز چنین باشد.
و یک آرزوی کوچک؛ کاش مهدی قزلی عزیز، پس از این، رفاقت دستانش را با صفحه کلید و نمایشگر زنده کند و بیشتر برایمان بنویسد.
* گزارش مهدی قزلی از شش سال فعالیت: حلقه نزدیکانم را رد نمیکنم اما این حلقه کاری بود
در بخش دیگری از این مراسم مهدی قزلی سخنانی را ایراد کرد و گفت: من امروز میخواهم گزارشی شفاف را ارائه کنم.
وی با بیان اینکه طی شش سال حضورم سالانه به طور متوسطه چهار و نیم میلیارد تومان بودجه گرفتیم، گفت: معمولاً همه میدانند ۴۰ درصد مبلغ (چه در دوره گذشته که دلار ۳۰۰۰ تومان بود و الان که ۱۷ هزار تومان است) به مسایل جاری اختصاص مییابد.
وی ادامه داد: سالانه ۲ میلیارد و ۸۰۰ میلیون صرف کارهای اجرایی شد، ما ۶ جایزه جلال آل احمد، ۶ جایزه شعر فجر، ۳ جایزه پروین اعتصامی و ۳ جایزه ملک الشعرای بهار برگزار کردیم.
وی در بخش دیگری از سخنان خود به انجمنهای ادبی اشاره کرد و گفت: در ایران با معضلی به نام ناکارآمدی مواجه هستیم، یعنی کار میکنیم اما مخاطب احساس رضایت از کار ما ندارند، اتوبان میسازیم ولی وقتی افتتاح میکنیم نارضایتی از آن را شاهدیم، امیدوارم در بنیاد دچار معضل ناکارآمدی نشده باشیم، تلاش کردم و در مسیر فعالیتم دوستان خوبی داشتم، هرچند در برخی مقاطع شکست خوردیم ولی تلاش کردیم و موفقیتهای بسیاری داشتیم.
قزلی با بیان اینکه ۲۰ خرداد معارفه شدم و ابتدای پایه جایزه جلال در دوره هفتم را برگزار کردم گفت: گاهی با خودم فرک میکنم چگونه در پاییز جلال را برگزار کردیم و توانستیم تالار وحدت مملو از جمعیت باشد، هرچند اینها ماموریتهای بود که ارشاد بر عهده ما گذاشته بود اما سرعت ما از دیوانسالاری ارشاد بیشتر بود.
وی ضمن اشاره به اینکه ساختمان قدیمی بنیاد بارها پلمب میشد گفت: روزی که آمدم بنیاد ۲۸ نیرو داشت و امروز هم ۲۶ نیرو دارد، ماموریتها اضافه شد اما نیرو افزوده نشد. قصد داشتم کارآمد باشیم برای همین با تمام کمبودها از ساختمان تا بودجه کار را پیش بردیم اما باید بگویم در همین مسیر هم حمایتهای آقای وزیر و آقای جوادی را در کنار خودم داشتم.
این مدیر فرهنگی با بیان اینکه گلایههایی را از وزارت ارشاد دارم اما به افراد آن بر نمیگردد گفت: سیستم اداری ما دچار مسئله است.
وی با بیان اینکه معمولا اینگونه است که مجموعهای تشکیل میشود اغلب حلقه نزدیکان در آن ایجاد میشود، گفت: من این مسئله را رد نمیکنم ما نیز چنین حلقهای داشتیم اما ما هزار و ۷۸۶ نفر یگانه داریم از افرادی که در برنامههای ما حضور داشتند، سالی ۳۰۰ نفر و روزی یک نفر اینجا آمده و شد میکرند، ۲۱۵۶ نفر در پایگاه نقد داستان در اقصی نقاط کشور داریم، چقدر خوشحالم بخش زیادی از این بچهها غیر تهرانی هستند، ما دوره آموزشی متمرکز در حوزه شعر،داستان و مستندنگاری، برگزار کردیم (در تهران و شهرستانها) به استانها هم سهم دادیم.
قزلی با این مطلب که اگر حلقه نزدیکان داشتیم حلقه کاری بود، گفت: معنای این سخن آن نیست که دیگران نسبتی با بنیاد نداشتند، زیرا اینجا ملک شخصی من نبود.
وی سخنان پایانی خود را با اشاره به جلال پی گرفت و افزود: جلال میگوید تمدنها در کنار رودخانهها بنا شدند، جلال نگاه تیزبین داشت، دقت بسیاری میکرد، جریان رودخانه حیات می سازد از این رو انسانها برای توسعه مدنیت به آن نزدیک شدند، سد و پل در کنار آن و روی آن ساختند، بنیاد هم مثل سیل بند است و قرار است کمک کند، بودن و نبودن بنیاد احتمالاً به اصل جریان ادبیات خیلی دخلی ندارد اما این وظیفه مسئول را برای استمرار فعالیتهای آن ساقط نمیکند، تا امروز مسئول فرهنگی کنار رودخانه بودم از فردا علاقمند و خواننده ادبیات در خدمت این رودخانه هستم.
در پایان این مراسم از سوی محسن جوادی معاون فرهنگی وزیر ارشاد حکمی با عنوان مشاور در حوزه ادبیات و پاسداشت زبان فارسی به مهدی قزلی اعطا شد.